کابل باختر/ 5/ سنبله
حمله بریک پوهنتون امریکایی افغان درکابل یک عملکرد پیچیده و سازمان یافته تروریستی بوده که باید تا سطح یک جنایت جنگی بررسی شود و عاملان آن دریک اردوگاه بین المللی، کیفر اعمال شان را دریافت نمایند.
مفسر آژانس باختر مینگارد : شامگاه روز چهارشنبه کابل باردیگر شاهد یک رویداد تلخ و اسفبار بود حمله برپوهنتون امریکایی افغان جان شماری از محصلان، اساتید و مردم بی دفاع راگرفت . آنچه از این عمل شنیع استنباط میشود این است که گروه های تروریستی ثابت ساختند که بیشتر ازآنچه فکر میشود متحجر ، عقب گرا ، نوکرمنش اند جاهل اند و دشمنی خاصی با رفاه، آسایش ، علم ودانش دارند . آنچه در این پوهنتون اتفاق افتاد نمایانگر آن است که تروریستان طی روزهای اخیر حمله بر محصلان، اهل علم و فرهنگ را به گونه سیتماتیک مورد حملات تروریستی و خشونت قرار میگیرند ، طالبان دو دانش آموز را درهلمند و متعلم دیگری را در تگاب کاپیسا گردن بریدند به همین سان طالبان با جا گذاری بمب دریک مکتب دربغلان مرکزی شماری از شاگردان را زخمی ساختند .
طالبان و گروه های دیگری تروریستی که دربطن آنها جا دارند چندی قبل شماری از محصلان پولیس را درکابل به شهادت رساندند و دریک حمله تروریستی درکابل جان شماری از هموطنان را گرفتند که اکثریت شان افراد تحصیل کرده و فعالان جامعه مدنی بودند.
همچنان طالبان با محکمه های صحرایی در هلمند ، فراه ، سانچارک ... جان شماری از هموطنان ماراگرفتند . تخریب مکاتب ، پل ها ، تاسیسات عامه ... تقریباً کار روزمره و عادی گروه شرارت پیشه که تعهدات مشخص و مامور انجام وظایف معین برای استخبارات بیگانه اند، تبدیل شده است.
آنچه در روزهای اخیر ازحمله تروریستی شامگاه روز چهارشنبه تاگردن بریدن دانشجویان درهلمند و کاپیسا ، قتل هموطنان ما در دهمزنگ و ساحه کمپنی همه حملات اند که باید به آن جنایت جنگی نام داد و عاملان آن را درداخل و بیرون ازکشور جستجو نمود و سرنوشت را تعین کرد تا انسانهای سالمند آنانیکه میخواهند انسانی فکر کنند و انسانی زندگی نمایند درامان باشند.
آنچه مطرح بحث است چگونگی انجام این جنایت ، پیامد وموضع گیری هاست .
درگام نخست این مساله قابل دقت است که مقابله با تروریستان و شبکه های وابسته به آنها ازظرفیت که لازم و توقع مردم است صورت میگیرد ، تروریستان چگونه قادر میشوند که چنین حملات پیچیده را انجام دهند آنها چگونه میتوانند تا خود را داخل شهر های بزرگ سازند و چنین حملات را انجام دهند و بالاخره با وجود آنکه شهر کابل و شهرهای دیگر درموجودیت دیوارهای سمنتی چهره و رنگ یک قلعه جنگی را به خود گرفته، تروریستان چگونه میتوانند خلا ها را تشخیص دهند وخود را به اهداف تعین شده شان برسانند . در اینجا مسوولان کشفی درگام نخست و مسوولان امنیتی درگام بعدی مسوولیت دارند تا برای مردم جواب بدهند.
مساله دیگر پیامد این گونه جنایات است پیامد که نتیجه آن قتل هموطنان، تضعیف ظرفیت های علمی ، ترویج بی باوری ، ترس ووحشت درمیان مردم است فراموش نشود که ادامه چنین یک وضعیت از اعتماد مردم نسبت به مسوولان نظام و مسوولان درجه یک نهادهای امنیتی و دفاعی میکاهد .
مساله دیگر موضع گیری درقبال همچو جنایات است درسطح ملی، حادثه پوهنتون امریکایی افغان و جنایات نظیر آن از سوی یک شهروند عادی گرفته تا رییس جمهور محکوم میگردد ودر سطح بین المللی هم از سازمان ملل تا ناتو از قصر سفید تا ایوان صدر از بارک اوباما تا نوازشریف درمحکومیت این حمله برخاستند مگر آیا تنها محکومیت گره گشا مشکل است ؟ مردم از مسوولان امنیتی و مسوولان سیاسی کشور خود توقع محکوم نمودن را ندارند بل باید با عوامل چنین جنایات صریح و سریع برخورد شود و برای مجازات شان از هرگزینه کار گرفته شود.
درسطح بین المللی نیز دوستان ما باید برخورد دوگانه وسلیقوی دراین خصوص راکنار بگذارند دراین جای شک نیست که امروز یا فردا گروه یا سازمانی، فردی و یا رهبری از افراط گرایان و یا جریان های مذهبی که مرکزشان درپاکستان است و استخبارات انکشور از آنان خوب شناخت هم دارد مسوولیت این حادثه را به عهده خواهد گرفت .
پس با این سازمان یا این شخص و یا هر کشور میزبان چگونه برخورد خواهد شد .
مهم این است تروریستان درافغانستان آن گونه برای پاکستان و کشورهای غربی قابل تعریف باشد که برای خود تعریف میکنند افراد گرایی و تروریزم خوب و بد ندارد خواست مردم افغانستان از جامعه جهانی و سازمان ملل متحد این ست که با عاملان جنایات تروریستی به عنوان جنایتکاران جنگی برخورد شود.
↧
تبصره
↧