![متن پیام داکتر عبدالله عبدالله رییس اجرائیه عنوانی همایش بینالمللی خداونگار بلخ که توسط دکتور مجیب الرحمن رحیمی سخنگوی ریاست اجرائیه در این همایش قرائت گردید.](http://www.bakhtarnews.com.af/dari//media/k2/items/cache/2d171fcf68a8506d366a2bc5c8350bfb_S.jpg)
کابل 3 سنبله باختر
شخصیتهای علمی و فرهنگی! علمای کرام! اشتراک کنندگان این همایش وزین!
السلام علیکم و رحمت الله وبرکاته
خورسندم که امروز، همایش علمی بینالمللی خداوند نگار بلخ برای بررسی افکار و اندیشههای فلسفی-عرفانی حضرت مولانا جلال الدین محمد بلخی در زادگاهاش ام البلاد٬ بلخ بامی٬ برگزار میگردد و جمع کثیری از شیفتگان٬ صاحب نظران، فرهنگیان، اهل ادب و عرفان از افغانستان و کشورهای منطقه در آن اشترک کردهاند و از شخصیت بزرگ و استثنایی این نابغهی شرق تجلیل مینمایند .
از وزارت اطلاعات و فرهنگ، والی فرزانهی ولایت بلخ٬ رئیس موسسه فرهنگی ایکو، اتشهء فرهنگی افغانستان در تهران و همه کسانیکه در برگزاری این همایش تاریخی سهم دارند تشکر میکنم.
حضار محترم٬ خانمها و آقایان!
برای مردم افغانستان مایه مباهات و افتخار است که مولانا جلال الدین محمد بلخی در بستر این آب و خاک چشم به جهان گشود و بلخ را خانه و زادگاه٬ و نخستین پرورشگاه خود میداند. مولانا اگرچه در سنین نوجوانی همراه با پدر و خانوادهاش بلخ را به قصد زیارت خانهی خدا ترک کرد و بعدها با طی مدارج علمی و عرفانی به قطب یگانهي اهل عرفان و تصوف مبدل گردید و برای همیشه در قونیه یکی از شهرهای ترکیه امروزی رحل اقامت افگند٬ اما همچنان از خاطرههای دوران کودکیاش در بلخ به نیکی و خوشی یاد میکرد.
مولانا جلال الدین محمد بلخی، بی تردید یکی از نوادر اعصار و از قلههای فاخر علم و عرفان و ادب و یکی از مجذوبان فرزانه و یکی از اقطاب معنوی بیمانند در جهان اسلام به شمار میرود٬ که با نبوغ بی نظیر، روح نا آرام و سپهراندیش خود از ظواهر فراتر رفت، قالبها را درهم شکست و به جوهر دین و کُنْه ارزشهای فاخر انسانی و معنوی اسلام راه یافت. مولانا در لحظهای نادر و سحرآسای ملاقات با شمس به وجد آمد و چنان منقلب و دگرگون گردید که گویا در دم، هزار خورشید آگاهی در جانش بتافت و بسی آفتاب در وجودش طالع گردید. این دگردیسی روحی و فکری، وی را به کانون حقیقی عشق متصل ساخت. سراپایش را شعلهی گدازان شوق و عشق فراگرفت. او این شوق و تجلی و ولوله را در سراپای هستی جاری و ساری دید و با آن به رقص و سماع برخاست. و به قول فرزانهای: " از این رو مولانا به همهی ذرات عالم عشق ورزید. نگاه او گرم و گیرا بود و در چشمانش خورشید پارهها لمعان داشت. کمتر کسی میتوانست این چشمهای درخشان و آن نگاه سوزان را تحمل کند. به کسانیکه با این حال، عاشقانه محو دیدار او میشدند و چشم در چشم وی میدوختند خاطر نشان میکرد که او همین جسم ظاهر نیست چیزی دیگر است و لاجرم او آن جسمی که به چشم یاران در میآید نیست، ذوقیاست که در سخنان او، مواعظ و امثال او و در غزلهای عاشقانه اوست و این همه در باطن یارانش پرتو میانداخت" و همه از آن محظوظ و مجذوب میگردیدند.
حضار گرامی!
مولانا جلاالدین بلخی اگرچه در بستر جغرافیایی بلخ و در این قطعهی باستانی از کشور ما چشم به جهان گشود٬ اما افکار و اندیشه های او امروز، به حوزهی فرهنگی- تمدنی ما، به جغرافیای خراسان بزرگ و بل به تمام آفاق عالم و میراث مشترک بشری تعلق دارد. مولانا از آن کسیاست که بلندای فکر و دانش عرفانی او را بهتر از هرکسی دیگر میشناسد، به ارزشهای معنوی و عرفانیی بازتاب یافته در آثار گراسنگ او باورمند و معتقد است، از او درس زندگی، درس بیداری، فتوت، جوانمردی، کرامت، عشق و رندی میآموزد و جایگاه او را در میراث مشترک بشری ارج مینهد. اندیشههای مولانا که امروز ملیونها انسان در سراسر عالم را مجذوب خود ساخته است دارای چنان مایهها و آموزههاییاست که همانند داروی شفاء بخش، بیماریهای روحی عصر مدرن را درمان و روانهای پریشیده و نا امید را از بادهي ناب زندگی، لذت و امید سرشار میسازد و چشم انداز تازه و تسلی بخشی را فرا روی انسانهای درمانده و رنجور میگشاید. پیوستن انبوه جوانان غربی و طیف و سیع نخبگان به حلقهی عرفان مولوی و دمخورشدن هزارن انسان از تمدنهای دیگر با این آموزهها، نشان میدهد که پیام مولانا، پیام جهانی و افکارش جاودانیاست و به همین خاطر لازم است که آثار فکری و عرفانی مولوی به عنوان میراث مشترک بشری در ردیف آثار ماندگار فرهنگی جهان در موسسات ذیربط بینالمللی ثبت گردد.
یک بار دیگر از برگزار کنندگان این همایش تشکر میکنم و امیدوارم که این همایش بتواند گوشههایی از افکار عرفانی و معنوی مولانای بزرگ و نقش و جایگاه وی در فرهنگ بشری را تشریح و تبیین نماید.